|
چهار شنبه 28 خرداد 1393برچسب:, :: 13:23 :: نويسنده : aram
روزی سوراخ کوچکی در یک پیله ظاهر شد.شخصی نشست و ساعت ها تقلای پروانه برای بیرون امدن از سوراخ کوچک پیله را تماشا کرد. ناگهان تقلای پروانه متوقف شدو به نظر رسید که خسته شده است و دیگر نمی تواند به تلاشش ادامه دهد.ان شخص مصمم شد به پروانه کمک کند وبا برش قیچی سوراخ کوچک پیله را گشادکرد. پروانه به راحتی از پیله خارج شد اما جثه اش ضعیف وبال هایش چرو کیده بودند.ان شخص یه تماشای پروانه ادامه داد.او انتظار داشت پر پروانه گشوده شود واز جثه او محافظت کند . اما چنین نشدودر واقع پروانه ناچار شد همه عمر روی زمین بخزد و هرگز نتوانتست با بال هایش پرواز کند. ان شخص مهربان نفهمید که محدودیت پیله و تقلا برای خارج شدن از سوراخ ریز ان را خدا برای پروانه قرار داده بود.تا به ان وسله مایعی از بدنش ترشح شود وپس از خروج از پیله به او امکان پرواز دهد. گاهی اوقات در زندگی فقط نیاز به تقلا داریم.اگر خداوند مقرر می کرد که بدون هیچ مشکلی زندگی کنیم فلج می شدیم به اندازه کافی قوی نمیشدیم و هرگز نمی توانستیم پرواز کنیم......... نظرات شما عزیزان:
خیلی قشنگ بود
پاسخ:ممنون ![]()
![]() |